فرار مالیاتی

فرار مالیاتی : در بیشتر کشورها ، بخش عمده ای از منابع درآمدی دولت ، از طریق مالیات تامین می شود.
سهم مالیات از کل درآمدهای عمومی در میان کشورها ، متفاوت است و میزان آن بستگی به سطح توسعه و ساختار اقتصادی آنها دارد.
در این میان ، فرار مالیاتی و گریز از مالیات در کشورها باعث شده است تا درآمدهای مالیاتی کشورها ، همواره از آنچه که برآورد می شود کمتر باشد و تمامی کشورها تلاش خود را برای کاهش این دو پدیده به کار می گیرند یا از طریق اصلاح نظام مالیاتی ، به چاره جویی برمی خیزند.
فرار مالیاتی چیست؟
هرگونه تلاش غیر قانونی برای پرداخت نکردن مالیات مانند ندادن اطلاعات لازم در مورد عواید و منافع مشمول مالیات به مقامات مسئول ، فرار مالیاتی خوانده می شود.
تعریف فرار مالیاتی ، برای انواع مالیات ها یکسان است.
در فرار مالیاتی ، به رغم تطبیق فعالیت با قوانین ، در اجرای فعالیت یک یا چند ضابطه مصوب مراجع ذی ربط تعمداً نادیده گرفته می شود.
تمایز فرار مالیاتی و اجتناب مالیاتی :
تمایز مفهومی بین فرار مالیاتی و اجتناب از پرداخت مالیات به قانونی یا غیرقانونی بودن رفتار مؤدیان مربوط می شود .
فرار مالیاتی ، یک نوع تخلف از قانون است.
وقتی که یک مؤدی مالیاتی از ارائه گزارش درست در مورد درآمدهای حاصل از کار یا سرمایه خود که مشمول پرداخت مالیات می شود ، امتناع می کند ، یک نوع عمل غیر رسمی انجام می دهد که او را از چشم مقامات دولتی و مالیاتی کشور دور نگه می دارد.
اما دراجتناب از مالیات، فرد نگران نیست که عمل او افشا شود .
اجتناب از مالیات ، ازخلاهای قانونی در قانون مالیات ها نشات می گیرد.
در اینجا فرد به منظور کاهش قابلیت پرداخت مالیات ، خود دنبال راه های گریز می گردد.
مثال :
مثلاً درآمدهای نیروی کار را در قالب درآمد سرمایه نشان می دهد که از نرخ پایین تری برای مالیات برخوردارند.
در اجتناب از مالیات ، مؤدی مالیاتی دلیلی ندارد نگران احتمال افشا شدن باشد ، چراکه او الزاماً تمامی مبادلات خود را با جزئیات آن البته به شکل غیر واقعی ، یاددا شت و ثبت می کند.
در واقع ، عوامل اقتصادی با استفاده از روزنه های قانون مالیات و بازبینی در تصمیمات اقتصادی خود تلاش می کنند تا بدهی مالیاتی خود را کاهش دهند.
از آنجا که اجتناب از پرداخت مالیات فعالیتی به ظاهر قانونی است ، از این رو بیشتر از فرار مالیاتی در معرض دید است.
انواع مالیات بر ارزش افزوده :
مالیات بر ارزش افزوده ، نوعی مالیات چند مرحلهای است که درمراحل مختلف زنجیره تولید ، توزیع بر اساس درصدی از ارزش افزده کالاهای تولید شده و یا خدمات ارائه شده اخذ میشود ، این مالیات در واقع نوعی مالیات بر فروش چند مرحلهای است که خرید کالاها و خدمات واسطه ای را از پرداخت مالیات معاف میکند.
تولید ناخالص داخلی :
قبل از توضیح انواع مالیات بر ارزش افزوده ، لازم است که مفهوم تولید ناخالص داخلی یا GDP مطرح شود.
تولید ناخالص داخلی ، ارزش پولی کلیه کالاها و خدمات تولید شده در یک کشور ، بدون توجه به ملیت صاحبان این عامل ، در یک دوره معین (دوره یکساله) ، به قیمت جاری میباشد .
برای محاسبه GDP از دو روش استفاده میشود:
1ـ روش ارزش افزوده به قیمت عوامل تولید که ، حاصل جمع کلیه ارزش افزوده های ایجاد شده ، توسط تمامی بخش های اقتصادی یک کشور با کسر کارمزد احتسابی ، میباشد.
2ـ روش مخارج به قیمت بازاری که، از حاصل جمع کلیه هزینههای مربوط به بخش خصوصی و دولتی ، مخارج سرمایهگذاری و خالص صادرات در یک اقتصاد ، بدستمیآید.
در روش مالیات بر ارزش افزوده از نوع مصرف ، همان طوری که مشاهده میشود ، سرمایهگذاری و استهلاک از شمول پایه مالیاتی خارج شده ، یعنی در این حالت بار مالیاتی از تولید به مصرف انتقال یافته است.
این امر باعث بالا رفتن انگیزه سرمایهگذاری و تولید در اقتصاد میشود.
بنابر این اکثر کشورهای اجرا کننده نظام مالیات بر ارزش افزوده از این روش استفاده مینمایند.
ناکارآمدی نظام مالیاتی ایران علل و زمینهها :
اگرچه مالیات ستانی در ایران نوپا نیست و همچنین از وصول مالیات به طریق نظام شبه سیستمیدر حدود یک قرن در ایران میگذرد ، اما همچنان نمیتوان ادعا کرد که نظام مالیاتگیری در ایران حتی شبیه کشورهای تقریباً در حـال تـوسعه است.
در هر صورت پایبندی به اصول و روشهای نوین بشری در اجرای سیاست های توسعه ، باید سرلوحهء کار مسوولان مربوطه قرار گیرد تا به هدف های مورد نظر در وصول حداکثر مالیات دست پیدا کنند.
وضعیت امیدوار کننده :
به نظر میرسد با توجه به تغییر و تحولات در نظام مالیاتی ایران از حدود یک سال پیش به این طرف ، بتوان امیدوارانه چشم به سوی نظام مطلوب مالیاتی داشت.
نظامیکه در سالهای گذشته تبدیل بـه ویرانهای شده است که اصلاح ساختاری و بنیادی آن هزینههای زیادی میطلبد.
علل چهار گانه :
این مقاله به علل و زمینههای ناکارآمدی سیستم مالیاتی ایران از چهار بـعد قوانین و مقررات ، فرآیندهای مالیاتی ، مؤدیان و منابع انسانی پرداخته در برخی موارد راه کارهایی جهت برون رفت از این مشکلات بیان میدارد :
1-قوانین و مقررات مالیاتی :
یکی از مهمترین عوامل موثر در تضعیف و عدم اثربخشی سیاستهای مالیاتی ، پیچیدگی و ابهام در قوانین و مقررات مالیاتی است.
این مساله به تنهایی به کارآیی اجرایی سیاستهای مالیاتی صدمه وارد میکند.
به منظور تضمین اثربخشی دستگاه مالیاتی در قدم اول باید قوانین و مقررات مالیاتی و حسابداری به طور جامع تعریف و تضمین شود.
برای رویهها و قوانین جدید باید مجوزهای جدید اخذ شود تا در مجمع القوانین کشوری و آییننامههای مالیاتی ثبت شود.
تبیین شفاف :
تغییرات قوانین مالیاتی به شدت به استانداردهای نوین حسابداری وابسته است.
به عبارت دیگر بـاید مقررات مربوط به مؤدیان در نگهداری دفاتر و فاکتورها و چگونگی ارایهء آنها به سازمان مالیاتی ، به صورت شفاف تبیین شود.
در نهایت برای پیاده کردن اصلاحات باید حمایت حاکمیت و آحاد مردم جلب شود.
به طور کلی قوانین خوب وکارآ، چندین خصوصیت و ویژگی به شرح ذیل را دارا هستند:
الف – کارآیی
در مورد کارآیی قانون، باید به این نکته توجه کرد که آیا قانون مربوطه از نظر اجرای سیاستهای مالیاتی ، کارآیی و اثربخشی را دارد.
به عبارت دیگر قانونی کارآ و اثربخش است که نتیجه ی مورد نظر از تصویب آن حاصل شود.
مثال :
به عنوان مثال یکی از اهداف قانون برای الزام مؤدیان مالیات بر شرکتها به منظور ارایهء اظهارنامه و ترازنامه و سود و زیان ، میتواند شناخت کامل از نحوهء گردش مالی یک شرکت در اقتصاد و استفاده از اطلاعات مالی این شرکت برای ردیابی مفاسد مالی بنگاه های دیگر باشد.
چنانچه این هدف قانون گذار ، با ارایهء درست ترازنامه و سود و زیان شرکتها حـاصل شود میگوییم قانون ، کارآ (اثربخش) بوده است.
ب – سازماندهی (در توضیح فرار مالیاتی) :
سازماندهی منطقی باعث درک و فهم بهتر مؤدیان و کاربران از قانون مالیاتی میشود.
سازماندهی قانون به این مفهوم است که مقررات مربوط به یک بخش خاص ، همگی در کنار آن باشند به عبارت دیگر مطالب مربوط به هم تا جایی که امکان دارد در کنار هم باشند.
مثال :
به عنوان مثال مؤدیان مالیاتی اشخاص حقوقی (شرکتها) در صورتی که تمام مطالب مربوط به اجراییات و مقررات فصل امور مالیاتی شرکتها در یک فصل جداگانه لحاظ شده است خیلی کمتر دچار سردرگمی و ابهام خواهند شد.
ج – قابلیت درک
در صورتی که بخواهیم قابلیت درک یک متن افزایش یابد ، اولاً باید عبارت یک متن کوتاه باشد و ثانیاً از کلمات مرموز و غیرشفاف جلوگیری به عمل آید به عبارت دیگر ، متنی گویا و ساده ارایه کرد.
حامیان استفاده از زبان ساده در قانون نویسی خواهان پرهیز از زبان حقوقی برای نیل به قانونی آسان و همه فهم هستند.
به عبارت دیگر تا جایی که امکان دارد باید از کلمات حقوقی و یا کلماتی که معروف به لغت نامهای هستند پرهیز کرد به عنوان مثال میتوان به جای عـبارت «کمیسیون تقویم املاک» ، عبارت «کمیسیون (هیات) ارزیابی املاک» را به کار برد.
د – انسجام (در توضیح فرار مالیاتی) :
مفهوم انسجام به دو گونه قابل فهم است:
اول اینکه میتواند به معنی ارتباط معنیدار عناصر یک قانون با یکدیگر باشد.
دوم اینکه با سایر مقررات و قوانین انسجام داشته باشد.
به عبارت دیگر باید اطمینان یافت که قانون مالیاتی با بقیهء نظام حقوقی تلفیق شود.
به عنوان مثال قانون مالیاتهای مستقیم نـبـایـد بـه هیچ عنوان با اصول و استانداردهای حسابداری و حسابرسی مغایرت و ناهماهنگی داشته باشد و یا در خود قانون، فصل مربوط به اشخاص حـقیقی با فصل مربوط به اشخاص حقوقی (شرکتها) ناهماهنگ باشد.
به طوری که بعضی از مشاغل در قالب اشخاص حقوقی و بعضی دیگر در قالب اشخاص حقیقی تعریف شوند.
2-فرآیندهای مالیاتی (در توضیح فرار مالیاتی) :
فرآیند مالیاتگیری را میتوان از لحاظ ترتیب زمانی به تدوین و تصویب قانون ، شناسایی مؤدیان ، تشخیص مالیات ، کنترل و بازبینی تشخیصها ، طرح اعتراض به مالیات تشخیصی و نهایتاً وصول مالیاتی تجزیه کرد.
ضعف سیاستهای مالیاتی (مدیریت مالیاتی) در هر یک از این مراحل میتواند جلوی اهداف قانونگذار را به هر نحو بگیرد.
تحلیل فرآیندهای نظام مالیاتی از اظهار تا پرداخت در یک سیستم مالیاتی ، زمانی مفید و ممکن است که اطلاعات بهنگام باشد و به درستی در مجاری صحیح قرار گیرد.
اگر سازمان مالیاتی با اطلاعات ناقص مواجه شود، باید در سـیستـم اطلاعاتی و ممیزی خود تجدیدنظر کرده ، آن را دگرگون سازد.
از طرفی مطابق قوانین حسابداری مالیاتی ، دستگاه مالیاتی باید درآمدهای مالیاتی (چه به صورت پول نقد و چه به صورت حـسابهای بانکی مؤدی) را بدون واسطه از حساب مؤدی به حساب خزانه واریز کند.
غالباً موانع قانونی و یا ضعف قانون باعث میشود که اطلاعات معتبر به دستگاه مالیاتی داده نشود.
این امر فرهنگ تمکین مالیاتی را تضعیف میکند، اگرچه هیچگاه قابل روءیت نیست.
خلاصه تنگ ناها و مشکلات فرآیندهای مالیاتی در سیستم مالیاتی ایران به شرح ذیل قابل دستهبندی است (در توضیح فرار مالیاتی) :
غلب فرآیندها، ناکارآمد و پـراکنـده هستنـد.
همچنین حداقل معیارهای سنجش برای آنها وجود ندارد.
در حال حاضر مالیات بر درآمد مشاغل و شرکتها تقریباً از یک فرآیند مـشتـرک ، پیـروی مـیکننـد.
تمـام مالیاتهای دیگر دارای فرآیندهای مستقل و فرمهای جداگانهء اظهارنامهء مالیاتی با دفعات تسلیم اظهارنامهء متفاوت هستند.
این امر منجر به کاربرد بیهودهء منابع در فعالیتهای تکراری میشود.
تقریباً تمامی فرآیندها به روش دستی انجام میگیرد و توانمندیهای ورود داده ها و ذخیرهسازی محدود است.
فقدان تجزیه و تحلیل کامپیوتری ، منجر به روند تشخیص و رسیدگی طولانی و دستی مالیات میشود که مستعد خطا هستند.
تـقـریبا هیچ معیار سنجش استانداردی (مانند مدت زمان مورد انتظار، زمانبندی پروژهای بر مبنای درصد پیشرفت کار و …) برای فرآیندها وجود ندارد که به طور منظم قابل پیگیری و ردیابی باشد.
عدم توجه به رضایت مؤدیان مالیاتی (در توضیح فرار مالیاتی) :
در حال حاضر، اغلب فرآیندها از دیدگاه درونی سازمان مالیاتی طراحی میشود و کمتر توجهی به راحتی مؤدیان میشود.
این امر، موجب دلسردی مؤدیان و انگیزهء اندک آنان برای تمکین از مقررات مالیاتی میشود.
فقدان آموزش مؤدیان مالیاتی دربارهء تخصیص صحیح منابع مالیاتی دولت ، موجب نارضایتی بیشتر و عدم تمایل آنان به پرداخت مالیات میشود.
قواعد شغلی و مقررات مالیاتی پیچیده ، مانع از اصلاح فرآیندها میشوند.
ابهامات قانونی (در توضیح فرار مالیاتی) :
به طور کلی ماموران مالیاتی ، درک اندکی از نوع فعالیت و فلسفهء وجودی فرآیندهایی که به موجب مقررات انجام میشود و یا حاصل عادتهای درازمدت دیگران است، دارند.
به طور کلی در مورد نحوهء تفکیک فرآیندها برای انواع پایههای مالیاتی ، در قانون مالیاتهای مستقیم، سخنی به میان نیامده است.
اغلب مقررات مالیاتی ، دارای ابهاماتی هستند که توسط ماموران مالیاتی تفسیر میشوند و درک جامع مدیریتی و جمعی از آنها وجود ندارد.
وجود اطلاعات محدود، ضعف اطلاعاتی را در رابطه با مؤدیان ایجاد میکند.
توزیع و انتقال اطلاعات محدود میان سازمان مالیاتی و سایر ذینفعها (وزارتخانهها، ادارهء ثبت و مؤدیان مالیاتی) منجر به تشخیص غیردقیق مالیات و از دست رفتن درآمدهای مالیاتی میشود.
توضیح (در توضیح فرار مالیاتی) :
اطلاعات ضعیف، توانایی سازمان مالیاتی ایران را در انجام حسابرسی موردی محدود میکند.
به این دلیل که در حال حاضر تمامی شرکتها و مشاغل (تـمامی پروندههای مالیاتی) مورد رسیدگی قرار میگیرند، بار کاری ممیزان مالیاتی غیرقابل تحمل است.
روشهای اجرایی غیرموثر مـوجـب عـدم دقـت و حجم زیاد دادخواهی میشوند.
در بعضی مواقع ممیزان و مؤدیان مالیاتی روابطی را برقرار میکنند که بر رعایت انصاف و عدالت ممیزان تاثیر میگذارد.
انعطافپذیری بسیار زیاد :
عدم وجود ساز و کارهای کنترلی در سیستم اجرایی مالیاتی ، به ممیز مالیاتی قابلیت انعطافپذیری بسیار زیادی را در هدایت تشخیص میدهد.
این امر، بیدقتی و تقلب را افزایش میدهد.
به دلیل عدم وجود روشهای اجرایی مالیاتی قوی، تعداد زیادی از دادخواهیهای مالیاتی علیه سازمان مالیاتی کشور طرح میشود.
3-منابع انسانی :
یکی از عوامل کلیدی در پیشرفت نظام مالیاتی ، داشتن کارمندان کارآ و خلاق است.
به منظور دارا بودن این پرسنل باید به 3 نکته توجه کرد:
1- اختیارات و مسوولیتهای هر شخص به طور کامل و شفاف، مشخص باشد.
2-هر فرد به رتبه و سمتی دست یابد که در آن تخصص، مهارت و تجربه داشته باشد.
3-هر شخص به اندازهء شوونات، منزلت و مقامی که دارد حقوق و مزایا دریافت کند.
نقص ساختار (در توضیح فرار مالیاتی) :
ساختار سازمانی موجود، از نوع سلسله مراتبی است و کارکنان رده های پایین از قدرت اندک برای تصمیمگیری برخوردارند و یا هیچ قدرتی در این زمینه ندارند.
فعالیت های شغلی عموماً به تاخیر میافتد زیرا کارکنان نمیتوانند بدون تایید مدیریت ، تصمیمی را اتخاذ کنند.
این امر بر روی ارتباطات، ارتقا و آموزش نیز تاثیر دارد.
معمولاعملکرد کارکنان از طریق آموزش ، تحت کنترل مدیریت قرار نمیگیرد و همچنین عملکرد خوب کارکنان همیشه مشمول ارتقا و پرداختهای بهتر نمیشود.
آموزش نا مناسب :
اگرچه آموزش در داخل سازمان امور مالیاتی کشور ارزشمند تلقی میشود ولی برنامههای آموزشی در برخی موارد بیش از حد وسیع است و اغلب، نیازهای کارکنان و یا شکاف های مهارتی و علمی آنها را پوشش نمیدهد.
در برخی موارد، به نظر میرسد ارتقا و جبران مالی، کمتر با عملکرد کارکنان مربوط است و بیشتر با ارتباط آنها با افراد قدرتمند سازمان بستگی دارد.
4-مؤدیان مالیاتی (در توضیح فرار مالیاتی) :
مؤدیان مالیاتی ، عموماً به دو دسته تقسیم میشوند:
مؤدیان قانونمدار و مؤدیان خلافکار.
مؤدیان قانون مدار :
آنهایی هستند که مطابق قانون و به نسبت سهم خود، مالیات را پرداخت میکنند و عموما مشکلی را برای سازمان امور مالیاتی ایجاد نمیکنند.
این نوع مؤدیان غالبا تمکین میکنند و از ایجاد هزینه و مشکل برای سازمان پرهیز میکنند.
به همین علت سازمان مالیاتی نیز از این نوع مؤدیان اظهار رضایت کرده و غالبا سعی میشود این نوع مؤدیان باقی بمانند و یا بر تعداد آنها افزوده شود.
مؤدیان خلاف کار (در توضیح فرار مالیاتی) :
اما در مورد دیگر مؤدیان خلافکار بحث و سخن بسیار است و سازمان امور مالیاتی سعی میکند با انواع سیاستها، آنها را وادار به پرداخت مالیات کند.
مؤدیانی خلافکار محسوب میشوند که مالیاتهای معوق را به دستگاه مالیاتی تحمیل میکنند که همین موضوع یکی از گلوگاه های نظام مالیاتی ایران است.
به نظر میرسد در اینگونه مواقع ، سنجش میزان مالیاتهای معوق و برنامهریزی در جهت وصول آنها ، بهترین گزینه موجود باشد.
مالیاتهای معوق به مالیاتهایی اطلاق میشود که از حیث تشخیص مالیات ، به مرحله ی فعلیت رسیدهاند اما به هر دلیل به حیطه ی وصول درنیامده و امکان وصول آنها وجود دارد.
نکته :
بدیهی است اگر ثابت شود که حجم ذخایر مالیاتی معوق قابل وصول به حدی معنادار است که قادر به تامین اهداف درآمد مورد نظر خواهد بود ، در آن صورت برنامهریزی عملیاتی جهت وصول این مالیاتها منطقی و موجه است.
اگر دستگاه مالیاتی ناگزیر از اعمال فشار مالیاتی بیشتری باشد چه بهتر که این فشار بر مؤدیان خلافکاری وارد شود که بعضائ سالها از زیر مسوولیت پرداخت دیون مالیاتی خود شانه خالی کردهاند و اعمال خلاف قانون آنها بعضائ مصداق تقلب مالیاتی بوده است.
بدیهی است که مطالبه ی دیون معوقه دولت از عدهای متقلب ، تنشهای احتمالی ناشی از فشار مالیاتی را نیز به حداقل خواهد رساند و این با اهداف مورد نظر در خروجی سازمان از جمله رضایت مندی مؤدیان خوشحساب و ارتقای سطح عدالت مالیاتی نیز سازگار خواهد بود.
عوامل تحلیل رفتار مودیان (در توضیح فرار مالیاتی) :
در بحث مربوط به تجزیه و تحلیل رفتار مؤدیان مالیاتی ، معمولا 5 عامل در وهله نخست باید واکاوی شود:
الف – فرهنگ مالیاتی :
فرهنگ مالیاتی به معنای باورها و شناخت مردم در مورد مالیات و لزوم پرداخت آن توسط آنهاست.
هرگاه بتوانیم ضرورت دریافت مالیات از مردم را به صورت مستدل و منطقی برای آنها بیان کرده، به آنان آگاهیهای لازم را داده و برای آنها به صورت شفاف توضیح دهیم که مالیات دریافتی از مردم و توسط دولت صرف چه هزینههایی میشود.
و در صورت نپرداختن مالیات ، دولت و مردم دچار چه مشکلاتی خواهند شد.
همچنین مردم به یک باور برسند که دولت مالیات دریافتی را برای بهبود وضع جامعه و توسعهء اجتماعی و رفاه شهروندان هزینه میکند آنگاه میتوان ادعا کرد که مقدمات یک فرهنگ مالیاتی خوب برای پرداخت مالیات توسط عامهء مردم به وجود آمده است.
به این منظور باید:
1-مقبولیت عامه نسبت به مفهوم مالیات یعنی باور و اعتقاد عمومی نسبت به مالیات را ایجاد و گسترش داد.
2-مردم نسبت به حکومت و شرایط سیاسی جامعه، نگاهی مثبت داشته باشند.(به عبارت دیگر حکومت، مورد پذیرش مردم باشد.)
3-یک باور دو طرفه بین دولت و مردم وجود داشته باشد.
ب – تمکین (در توضیح فرار مالیاتی) :
تمکین مالیاتی به مفهوم پایبندی مؤدیان به تکالیف مالیاتی و رعایت قوانین مالیاتی از سوی آنهاست.
تمکین مالیاتی از جمله اهداف تمام سیستمهای مالیاتی دنیاست که در آرزوی آن به سر میبرند و بعضاً تا حد بسیار خوبی به آن دست یافتهاند.
متاسفانه در نظام مالیاتی ایران، تمکین مالیاتی از رتبه بسیار پایینی برخورد است نمونهء آن هم حجم بسیار بالای مالیاتهای معوقه سالهای گذشته و همچنین حجم زیاد پروندهها در ادارات حلاختلاف مالیاتی است.
در این شرایط وظیفه سازمان امور مالیاتی است که عوامل انگیزشی و تشویقکننده نظام تمکین داوطلبانه را کشف و تقویت کند.
ج – خودتشخیصی :
سیستم خودتشخیصی مالیاتی، عمومائ بر این برهان استوار است که مؤدی بیش از هر کس دیگری به اوضاع و احوال مالی و درآمدی خویش آگاه است.
بنابراین اگر سیستم مالیاتی به جایگاهی برسد که مؤدیان آن، خودشان به تشخیص صحیح مالیاتی بپردازند قطعاً از جنبههای مختلف باعث بهبود وصول مالیات خواهد شد.
د – اطلاعرسانی (در توضیح فرار مالیاتی) :
از جمله وظایف مدیریت مالیاتی ، آگاهی رساندن به مؤدیان برای سهولت بیشتر کار و مطلع کردن مردم از قوانین ، آییننامهها و بخشنامهها و تصمیمات سازمان است.
این امر به طور سیستماتیک از فرار مالیاتی (اجتناب از مالیات) کاسته و باعث خودبهخودی افزایش تمکین مالیاتی میشود.
ایجاد سایت اینترنتی ، انتشار روزنامه و یا مجلهء تخصصی در زمینهء مالیات ، ایجاد پایگاههای مشاوره در سراسر کشور ، برنامه هفتگی رادیو و تلویزیونی ، ایجاد بانکهای مختلف اطلاعاتی و …. میتواند باعث اعتماد مؤدیان به سازمان مالیاتی شود.