ویژگی شرکت نسبی

ویژگی شرکت نسبی : در خصوص ویژگی شرکت نسبی می توان گفت که شرکتی است که برای امور تجارتی در تحت اسم مخصوصی بین دو یا چند نفر تشکیل و مسئولیت هر یک از شرکاء به نسبت سرمایه ای است که در شرکت گذاشته (ماده 183 ق . ت .).
ویژگی شرکت نسبی :
برای روشن شدن تعریف فوق به درج مثالی مبادرت می شود.
مثال :
فرض کنیم اردشیر و بهروز و پرویز و تیمور شرکت نسبی با سرمایه 100000 ریال تشکیل داده و به ترتیب : اردشیر 50000 ريال – بهروز 25000ريال – پرویز 12500 ريال و تیمور 12500 از سرمایه را پرداختند.
بعدا شرکت مزبور ورشکست شده و تمام سرمایه اش از بین رفته و 50000 ريال هم مقروض می شود.
مسئولیت هر یک از شرکاء در پرداخت قروض به شرح زیر خواهد بود :
چون هریک از شرکاء به نسبت سرمایه ای که به شرکت آورده مسئول پرداخت قروض شرکت است لذا (اردشیر) که نصف سرمایه را آورده باید نصف از قرض یا 25000 ريال (بهروز) که ربع سرمایه را آورده 12500 ريال و (پرویز) و (تیمور) هر یک 6250 ريال از بابت قرض بپردازند.
بدیهی است در مثال فوق چنانچه هریک از شرکاء قادر نباشد سهم خود را از قروض شرکت بپردازد سایر شرکاء مسئول پرداخت سهم او نخواهند بود و این موضوع تفاوت اساسی شرکت نسبی را با شرکت تضامنی تشکیل می دهد.
در شرکت تضامنی هر یک از شرکاء متضامنا مسئول پرداخت کلیه قروض شرکت می باشند در حالی که طبق ماده 186 قانون تجارت اگر دارائی شرکت نسبی برای تأدیه تمام قروض شرکت کافی نباشد هر یک از شرکاء به نسبت سرمایه ای که در شرکت داشته مسئول تأدیه قروض شرکت است.
اسم شرکت (در توضیح ویژگی شرکت نسبی) :
در اسم شرکت نسبی عبارت (شرکت نسبی) و لااقل اسم یکی از شرکاء باید ذکر شود.
در صورتیکه اسم شرکت مشتمل بر اسامی تمام شرکاء نباشد بعد از اسم شریک یا شرکائی که ذکر شده عباراتی از قبیل «و شرکاء» یا «و برادران» ضروری است (ماده 184 ق . ت .)
تشکیل شرکت (در توضیح ویژگی شرکت نسبی) :
شرکت نسبی وقتی تشکیل می شود که سرمایه نقدی تأدیه و سهم الشرکه غیر نقدی نیز بتراضی قبلی تمام شرکاء تقویم و تسلیم شده باشد (مواد 185 – 118 و 122 ق . ت .)
سرمایه شرکاء (در توضیح ویژگی شرکت نسبی) :
هریک در شرکت نسبی باید حصه ای از سرمایه شرکت را بپردازد.
این حصه ممکن است پول یا اموال منقول و غیر منقول باشد.
به هرحال همینکه شریکی مالی به عنوان سهم الشرکه خود به شرکت داد آن مال متعلق به شرکت می شود و به شرکت منتقل می گردد.
برای تشکیل شرکت نسبی (مانند شرکت تضامنی) شرط است که تمام سرمایه نقدی آن تأدیه و سهم الشرکه غیر نقدی تقویم و تسلیم شده باشد.
به عبارت دیگر بر خلاف شرکت سهامی در شرکت نسبی (و شرکت تضامنی) میسر نیست که مقداری از سرمایه نقدی را پرداخته و بقیه را تعهد کنند که بعدا بپردازند.
تقسیم سود و زیان و حساب جاری شرکاء (در توضیح ویژگی شرکت نسبی) :
در شرکت نسبی سود به نسبت سهم الشرکاء تقسیم می شود مگر آن که شرکتنامه غیر از این ترتیب را مقرر داشته باشد (مواد 185 و 119 ق . ت .)
پس هر شریک به نسبت سرمایه ای که در شرکت دارد در سود و زیان سهیم خواهد بود مگر این که اساسنامه شرکت به نحو دیگری مقرر نموده باشد.
ولی نکته قابل توجه این است که اگر دارائی شرکت برای تأدیه دیون آن کفایت نکند به موجت ماده 186 قانون تجارت که قبلا ذکر شد شرکاء به نسبت سرمایه خود در مقابل اشخاص ثالث مسئول پرداختند ولو این که شرکتنامه یا اساسنامه طرز دیگری معین کرده باشد.
بنابراین قرار بین شرکاء برخلاف این ترتیب فقط بین خود شرکاء مؤثر است و درباره اشخاص ثالث اثر ندارد.
اگر در نتیجه زیان های وارده سهم الشرکه شرکاء کم شود مادام که این کمبود جبران نشده تأدیه هر نوع سود به شرکاء ممنوع است (مواد 189 و 133 ق . ت .)
جز در مورد فوق هیچ یک از شرکاء را شرکت نمی تواند به تکمیل سرمایه که به علت زیان های وارده کم شده است ملزم کرده و یا او را مجبور نماید بیش از آن چه که در شرکتنامه مقرر شده است به شرکت سرمایه دهد (مواد 189 و 133 ق . ت .)
توضیح ( ویژگی شرکت نسبی ) :
پس همان طور که در مورد شرکت تضامنی ذکر شد در شرکت نسبی نیز سالانه شرکت باید در وهله اول به مصرف جبران زیان های سال های گذشته یعنی تکمیل سرمایه شرکت برسد و آن چه باقی بماند وثیقه طلبکاران شرکت نبوده و متعلق به شرکاء می باشد که هر موقع مقتضی بدانند می توانند بین خود تقسیم کنند.
به همین جهت بهتر است کلیه سود تقسیم نشده در حساب جاری شرکاء یا به شکل مانده حساب تقسیم سود و زیان نشان داده شود و به سرمایه ثابت شرکاء اضافه نشود تا تمایز بین سرمایه شرکت که وثیقه طلبکاران است و سود تقسیم نشده که متعلق به شرکاء است همواره ملحوظ گردد.
از طرف دیگر زیان هایی را که از محل منافع بعدی جبران نشده است بهتر است در بدهکار حساب تقسیم سود و زیان نگاه داشته و مانده این حساب را در ترازنامه ضمن رقم جداگانه ای از حساب سرمایه کسر نمود تا نکث سرمایه به طور وضوح در ترازنامه شرکت منعکس شده و بتوان سود سال های بعد را در وهله اول به مصرف ترمیم سرمایه رسانیده و از تقسیم آن به عنوان سود سالانه قبل از تکمیل سرمایه خودداری نمود.
مدیران شرکت :
در شرکت نسبی شرکاء باید لااقل یک نفر از میان خود یا از خارج به سمت مدیری معین نمایند (مواد 185 و 120 ق . ت .)
اختیارات مدیران :
مدیران شرکت دارای کلیه اختیارات جهت اداره کردن امور شرکت خواهند بود مگر اختیاری که صراحتا به موجب اساسنامه از آن ها سلب شده باشد.
مدیر شرکت باید از آن چه که به او اختیار داده شده یا بر حسب قوانین و عرف و عادت داخل در اختیاراتاو است تجاوز نکنند و الا عملیات او برای شرکت الزام آور نخواهد بود.
مسئولیت مدیران :
مسئولیت مدیران شرکت در مقابل شرکاء همان مسئولیتی است که وکیل در مقابل موکل دارد (مواد 185 و 121 و 51 ق . ت .)
ورود شریک جدید (در توضیح ویژگی شرکت نسبی) :
هرکس به عنوان شریک در شرکت نسبی موجودی داخل شود به نسبت سرمایه ای که در شرکت می گذارد مسئول قروضی هم خواهد بود که شرکت قبل از ورود او داشته اعم از این که در اسم شرکت تغییری داده شده باشد یا نشده باشد.
قرار شرکاء برخلاف این ترتیب نسبت به اشخاص ثالث اثر ندارد ( ماده 188 ق . ت .).
بنابراین شریک جدید از لحاظ مسئولیت در مقابل اشخاص ثالث در حکم شرکاء اولیه است یعنی مثل این است که از روز اول داخل در شرکت بوده است.
ورود شریک جدید به شرکت ممکن است به یکی از دو طریق زیر انجام گیرد :
1 )
یکی از شرکاء سهم خود را به شخص ثالثی انتقال دهد که در این صورت باید تمام شرکاء آن انتقال را تصویب کنند و به عبارت دیگر در شرکت نسبی هیچ یک از شرکاء نمی تواند سهم خود را به دیگری منتقل کند مگر به رضایت تمام شرکاء (مواد 185 و 123 ق . ت .)
2 )
شریک جدیدی وارد شود بدون انتقال سهم الشرکه شریک دیگری یعنی در اثر ازدیاد سرمایه اشخاص جدیدی وارد شرکت شوند.
در هر حال باید همواره رعایت قاعده مسئولیت شریک را در شرکت نسبی به نسبت سرمایه ای که آورده است نمود.
خروج شریک (در توضیح ویژگی شرکت نسبی) :
اصولا چون شرکت نسبی یک شرکت شخصی است که تشکیل و ادامه عملیات آن بستگی به اعتبار و شخصیت همه شرکاء دارد لذا خارج شدن شریک یک امر عادی و معمولی نیست.
به همین جهت به طوری که در بالا ذکر شد قانون مقرر داشته است که در شرکت نسبی هیچ یک از شرکاء نمی تواند سهم خود را به دیگری منتقل کند مگر به رضایت تمام شرکاء.
البته اگر شریکی به دلایلی نخواهد به شرکت خود ادامه دهد ممکن است شرکت خود را فسخ کرده یا از محکمه تقاضای انحلال شرکت را بکند.
مقررات ناظر بر این موارد ضمن بحث در موارد انحلال شرکت نسبی بعدا ذکر خواهد شد.
در مواردی که یکی از شرکاء به عللی از شرکت خارج شود بدیهی است که در مقابل اشخاص ثالث مسئول سهم خود از قروض و تعهدات زمان شرکت خود خواهد بود ولی نسبت به قروض و تعهدات آتی به طور کلی مسئولیتی نخواهد داشت لکن مصونیت از مسئولیت اخیرالذکر به شرطی محقق می شود که خروج شریک از شرکت اعلان شده باشد چه در غیر این صورت موقعیت اشخاص ثالثی که عالم به خروج شریک نبوده و ممکن است به اعتبار وجود شریک مزبور در شرکت معاملاتی با شرکت انجام دهند متزلزل خواهد بود.
به عبارت دیگر مادام که خروج شریک اعلان نشده است اشخاص ثالث حق دارند شریک مزبور را مسئول پرداخت دیون شرکت به تناسب سرمایه اش بشناسند.
طلبکاران شرکت و طلبکاران شرکاء :
همان طور که قبلا ذکر شد در شرکت های نسبی شرکاء اعم از اینکه امضاء کننده شرکتنامه قبل از تشکیل شرکت باشند یا بعدا به عنوان شریک داخل شرکت شده باشند در مقابل اشخاص ثالث نسبت به کلیه قروض و تعهدات شرکت به تناسب سرمایه خود مسئول می باشند و مسئولیت مزبور محدود به هیچ گونه حدی نیست یعنی طلبکاران شرکت حق دارند مطالبات خود را مقدمتا از دارایی شرکت و سپس از دارایی شخصی هریک از شرکاء به تناسب سرمایه ای که در شرکت داشته اند استیفا نمایند (ماده 186 ق . ت .)
چون در شرکت نسبی شرکاء بالمال مسئول پرداخت بدهی های شرکت هستند ممکن است مواردی پیش آید که طلبکاران شرکت و طلبکاران شرکاء برای استیفای حقوق خود از اموال شخصی شرکاء با هم روبه رو شوند.
در این صورت قواعد زیر مراعات می شود :
الف )
مادام که شرکت باقی است طلبکاران شرکت باید به خود شرکت مراجعه کنند و حق مراجعه به شرکاء را ندارند.
همچنین طلبکاران شخصی شرکاء هیچ حقی به دارایی شرکت ندارند بنابراین طلبکاران شرکت نمی توانند بین بدهی خود به یکی از شرکاء و طلبی که از شرکت دارند تهاتر کنند.
همچنین طلبکار از یکی از شرکاء حق ندارد بین طلب خود از آن شریک و بدهی خود به شرکت تهاتر قائل شود بلکه باید در هر مورد حساب شرکت از حساب شرکاء جدا باشد.
ب )
دارایی شرکت جوابگوی مطالبات طلبکاران شرکت است و در مورد انحلال شرکت آن ها حق تقدم دارند و مادام که طلب آن ها پرداخت نشده است چیزی به شرکاء قابل پرداخت نیست و بالطبع طلبکاران شخصی شرکاء هم حقی به اموال شرکت ندارند.
ج )
پی از انحلال شرکت و تقسیم دارایی آن نظر به مسئولیت نسبی شرکاء در پرداخت دیون شرکت اگر دارایی شرکت کفاف پرداخت دیون آن را نکرده باشد طلبکاران شرکت می توانند به هریک از شرکاء به نسبت سرمایه آن ها مراجعه کنند.
در این مورد است که طلبکاران شرکت و طلبکاران شخصی شرکاء رو به رو می شوند ولی در این مورد طلب از شرکت تبدیل به طلب از شرکاء شده است و طلبکاران شرکت در مطالبه طلب خود از یکی از شرکاء عینا وضع سایر طلبکاران عادی آن شریک را پیدا می کند و هیچ گونه حق تقدمی برای او موجود نیست ولی می تواند بین طلب خود و بدهی که به شخص شریک دارد تهاتر نماید.
د )
ورشکستگی شرکت ملازمه قانونی با ورشکستگی شرکاء ندارد و همچنین ورشکستگی یک یا چند نفر از شرکاء مستلزم ورشکستگی شرکت نخواهد بود.
به منظور این که سرمایه گذاری اشخاص در شرکت وسیله فرار آن ها از پرداخت دیون شخصی قرار نگیرد قانون با رعایت جدا بودن دیون و مطالبات شرکت و شرکاء راه هایی برای طلبکاران شخصی شرکاء باز گذاشته است
به این شرح :
1 )
تا موقعی که شرکت منحل نشده طلبکاران شخصی شریک حق دارند منافع او را در شرکت منحل کنند.
2 )
اگر منافع شریک مدیون کافی برای تأدیه طلب طلبکاران او نباشد و شرکت هم منحل نشده باشد طلبکاران می توانند انحلال شرکت را تقاضا نمایند مشروط بر این که لااقل شش ماه قبل قصد خود را به وسیله اظهارنامه رسمی به اطلاع شرکت رسانیده باشند.
3 )
موقعی که شرکت منحل شد می توانند از پرداخت سهمی که به شریک تعلق می گیرد جلوگیری کنند و سهم او را به خود تخصیص دهند.
منع رقابت شرکاء با شرکت :
در شرکت نسبی شخصیت شرکاء در درجه اول اهمیت قرار دارد و به این جهت قانون مقررات مخصوصی راجع به آن ها وضع نموده که هم در مقابل طلبکاران و م در مقابل یکدیگر دارای مسئولیت باشند زیرا عملی که یک شریک انجام می دهد ممکن است زیان آن متوجه شرکاء دیگر هم بشود.
به این جهت قانون گزار مقرر داشته است که هیچ شریکی نمی تواند بدون رضایت سایر شرکاء به حساب شخصی خود یا به حساب شخص ثالث ، تجارتی از نوع تجارت شرکت نموده و یا به عنوان شریک ضامن یا شریک با مسئولیت محدود در شرکت دیگری که نظیر آن تجارت را دارد داخل شود (مواد 189 و 134 ق . ت .)
بنابراین شرکاء حق ندارند با شرکت رقابت نموده و به همان نوع تجارتی که شرکت به آن اشتغال دارد مشغول باشند اعم از این که شخصا اقدام به تجارت نمایند یا به حساب دیگری یعنی مثلا حق العمل کار شخص دیگری برای همان نوع تجارت باشند یا مدیر شرکت دیگری باشند که همان نوع تجارت می نمایند.
به عبارت دیگر قانون خواسته است به این وسیله شرکت را از رقابت داخلی یعنی رقابت خود شرکاء که به کلیه رموز شرکن واقفند محفوظ دارد.
انحلال شرکت نسبی (در توضیح ویژگی شرکت نسبی) :
انحلال عبارت از بین رفتن وجود شرکت است و وقتی بجهاتی شرکت از بین می رود آن را منحل می گویند.
مقررات قانون تجارت راجع به انحلال شرکت نسبی به شرح زیر است :
به موجب مواد 189 و 136 شرکت نسبی در موارد زیر منحل می شود.
الف )
وقتی که شرکت مقصودی را که برای آن تشکیل شده بود انجام داده و یا انجام آن غیر ممکن شده باشد یا وقتی که شرکت برای مدت معینی تشکیل و مدتی منقضی شده باشد یا در صورتیکه شرکت ورشکست شود.
ب )
در صورت تراضی تمام شرکاء
ج )
در صورتی که یکی از شرکاء به دلایلی انحلال شرکت را از دادگاه تقاضا نماید و دادگاه آن دلایل را موجه دانسته و حکم انحلال بدهد.
ولی هرگاه دلایل انحلال منحصرا مربوط به شریک یا شرکاء معین باشد محکمه می تواند به تقاضای سایر شرکاء بجای انحلال حکم اخراج آن شریک یا شرکاء معین را بدهد.
د )
در صورت فسخ یکی از شرکاء – ضمنان به موجب ماده 137 فسخ شرکت در صورتی ممکن است که :
اولا : در اساسنامه این حق از شرکاء سلب نشده باشد.
ثانیا : ناشی از قصد اضرار نباشد.
ثالثا : تقاضای فسخ شش ماه قبل از فسخ کتبا به شرکاء اعلام شود.
رابعا : اگر مطابق اساسنامه باید سال به سال به حساب شرکت رسیدگی شود فسخ در موقع ختم محاسبه سالیانه به عمل می آید.
ه )
در صورت ورشکستگی یکی از شرکاء – ضمنا به موجب ماده 138 در مورد ورشکستگی یکی از شرکاء انحلال وقتی صورت می گیرد که مدیر تصفیه ، کتبا تقاضای انحلال شرکت را نموده و از تقاضای مزبور شش ماه گذشته و شرکت مدیر تصفیه را از تقاضای انحلال منصرف نکرده باشد.
و )
در صورت فوت یا محجوریت یکی از شرکاء – ضمنا به موجب ماده 139 در صورت فوت یکی از شرکاء بقاء شرکت موقوف به رضایت سایر شرکاء و قائم مقام متوفی خواهد بود.
اگر سایر شرکاء به بقاء شرکت تصمیم نموده باشند قائم مقام متوفی باید در مدت یک ماه از تاریخ فوت رضایت یا عدم رضایت خود را راجع به بقاء شرکت کتبا اعلام نماید.
در صورتی که قائم مقام متوفی رضایت خود را اعلام نمود نسبت به اعمال شرکت در مدت مزبور از نفع و ضرر شریک خواهد بود ولی در صورت اعلام عدم رضایت در منافع حاصله در مدت مذکور شریک بوده و نسبت به ضرر آن مدت سهیم نخواهد بود.
سکوت تا انقضاء یک ماه در حکم اعلام رضایت است.
محجوریت شرکا (در توضیح ویژگی شرکت نسبی) :
همچنین به موجب ماده 140 در مورد محجوریت یکی از شرکاء مطابق مدلول ماده 139 (فوت شریک) عمل خواهد شد.
به موجب ماده 129 در صورتی که شرکت هنوز منحل نشده باشد و طلبکاران شخصی شرکاء نتوانسته باشند طلب خود را از دارایی شخصی مدیون خود وصول کنند و سهم مدیون از منافع شرکت کافی برای تأدیه طلب آن ها نباشد می توانند انحلال شرکت را تقاضا نمایند مشروط بر اینکه لااقل شش ماه قبل قصد خود را به وسیله اظهارنامه رسمی به اطلاع شرکت رسانیده باشند.
در این صورت شرکت یا بعضی از شرکاء می توانند مادام که حکم نهایی انحلال صادر نشده با تأدیه طلب دائنین مزبور را تا حد دارایی مدیون در شرکت یا با جلب رضایت آنان به طریق دیگری از انحلال شرکت جلوگیری کنند.
تصفیه امور شرکت :
وقتی که شرکتی منحل گردید باید دارایی آن معلوم و بدهی های آن پرداخته شده و مازاد بین شرکاء تقسیم گردد.
مجموع عملیاتی را که برای این منظور انجام می گیرد تصفیه امور شرکت می نامند.
تصفیه امور شرکت ها پس از انحلال موافق اصول و قواعد ذیل خواهد بود مگر در مورد ورشکستگی که تابع مقررات مربوط به ورشکستگی است :
در شرکت های نسبی (و تضامنی و مختلط سهامی و غیر سهامی) امر تصفیه با مدیر یا مدیران شرکت است مگر آن که شرکاء ضامن اشخاص دیگری را از خارج یا از بین خود برای تصفیه معین نمایند (ماده 203 ق . ت .)
شخصیت حقوقی شرکت در مدت تصفیه باقی بوده و متصدیان تصفیه که اداره کنندگان امور شرکت در حال تصفیه اند از طرف شرکت حق اقدام دارند.
طبق مواد 207 الی 209 و ماده 212 قانون تجارت وظیفه متصدیان تصفیه عبارت است از :
(الف) خاتمه دادن به کارهای جاری شرکت.
(ب) اجرای تعهدات شرکت و انجام معاملات جدیدی که برای این منظور لازم شود.
(ج) وصول مطالبات و اقامه دعاوی یا جوابگویی دعاوی شخصا یا بتوسط وکیل از طرف شرکت.
(د) تقسیم دارایی شرکت.
(ه) تصفیه حساب شرکاء نسبت بهم و تعیین سهم هریک در نفع و ضرر.
طبق ماده 211 آن قسمت از دارایی شرکت که در مدت تصفیه محل احتیاج نیست به طور موقت بین شرکاء تقسیم می شود ولی متصدیان تصفیه باید معادل قروضی که هنوز موعد تأدیه آن نرسیده است و همچنین معادل مبلغی که در حساب شرکاء مورد اختلاف است موضوع نمایند.
طرز بستن دفاتر شرکت نسبی در موقع انحلال :
در مواردی که اموال شرکت یک جا به فروش رود برای بستن دفاتر آن می توان به ترتیب زیر عمل کرد.
الف )
یک حساب تصفیه باز کرده بهای دفتری اقلام دارایی به غیر از موجودی های نقدی را به آن بدهکار و حساب دارایی های مربوطه را بستانکار می کنیم.
همچنین کلیه هزینه های تصفیه را به این حساب بدهکار و حساب صندوق را بستانکار می کنیم.
ب )
وجوهی را که از بابت فروش اموال وصول شده است به حساب صندوق بدهکار و به حساب تصفیه بستانکار می کنیم.
تبصره :
چنانچه بعضی از اقلام دارایی به قیمتی که بین شرکاء توافق شده است به یکی از شرکاء واگذار شود قیمت توافق شده را به حساب شریک مزبور بدهکار و به حساب تصفیه بستانکار می کنیم.
ج )
بدهی های شرکت را پرداخته و حساب بستانکاران مربوطه را بدهکار و حساب صندوق را بستانکار می کنیم.
د )
اکنون مانده حساب تصفیه نماینده سود یا زیانی خواهد بود که از فروش اموال شرکت حاصل شده و باید بین شرکاء به نسبتی که در سود و زیان سهیم هستند تقسیم شود.
هرگاه از تصفیه دارایی ها و دیون شرکت جمعا سودی عاید شده باشد مبلغ آن را به حساب تصفیه بدهکار و به حساب سرمایه شرکاء بستانکار می کنیم و بالعکس اگر زیانی حاصل شده باشد آن را به حساب تصفیه بستانکار و به حساب سرمایه شرکاء بدهکار می کنیم.
ه )
اگر هریک از شرکاء علاوه بر حصه سرمایه خود مبلغی هم به شرکت قرض داده باشد آنرا پس از وضع مانده بدهکاری که ممکن است در حساب سرمایه شریک مزبور پیدا شده باشد به شریک طلبکار می پردازیم.
و )
اکنون مانده موجودی حساب صندوق باید معادل جمع مانده های حساب سرمایه شرکاء باشد.
پس می توانیم مانده حساب های سرمایه شرکاء را نقدا پرداخته حساب صندوق را بستانکار و حساب های سرمایه را بدهکار کنیم تا حساب شرکاء در دفاتر بسته شود.
چنانچه پس از منظور نمودن سهم سود و زیان تصفیه به حساب سرمایه شرکاء مانده حساب سرمایه بعضی از شرکاء بدهکار شود شرکاء مزبور باید بدهی خود را به شرکت بپردازند و پس از دریافت این مانده های بدهکار می توان مانده های بستانکار سرمایه سایر شرکاء را پرداخت نمود.
تبدیل شرکت نسبی به شرکت سهامی (در توضیح ویژگی شرکت نسبی) :
هر شرکت نسبی می تواند با تصویب تمام شرکاء به شرکت سهامی مبدل گردد.
در این صورت رعایت تمام مقررات راجع به شرکت سهامی حتمی است (مواد 189 و 135 ق . ت .)
مقایسه با شرکت تضامنی :
از مطالعه مقررات فوق و مقایسه آن با مقررات شرکت تضامنی که در مقالات بعدی شرح خواهیم داد چنین نتیجه می شود که :
تفاوت عمده بین شرکت نسبی با شرکت تضامنی در میزان مسئولیت شرکاء است بدین معنی که شریک شرکت تضامنی در مقابل اشخاص خارج مسئول تمام قروض شرکت است و طلبکار می تواند تمام طلب خود را از یکی از شرکاء وصول نماید تا او را برای گرفتن سهم هر یک از شرکاء به خودشان مراجعه نماید.
لیکن در شرکت نسبی مسئولیت هر شریک به نسبت سرمایه ای است که در شرکت گذاشته است.
یعنی اگر مثلا سه نفر با سرمایه های مساوی در شرکت نسبی شریک باشند و زائد بر دارایی شرکت بدهکار شوند هریک مسئول پرداخت ثلث بدهی خواهد بود و ضامن دیگران نیست.
این نوع شرکت برای اشخاصی مناسب است که مایلند با هم به تجارتی اشتغال ورزند ولی نمی خواهند ضامن بدهی سایر شرکاء شوند.